"افغـــان"هـاي مـا... ناصـر فکـوهي
جامعة مدرن جامعة بيرحمي است؛ جامعهاي که در گفتماني اسطورهاي بايد آن را بر پايهاي فاستوسي استوار دانست: معاملهاي با شيطان؛ رفاهي بيکران که با شقاوتي باورنکردني توزيع شده و بهايي سنگين که بايد روزي (شايد امروز) در برابر چنين معاملهاي پرداخت: سفري ابدي و بيبازگشت به دوزخي مهيب.
جامعة مدرن به انسانها تصوري از نيکبختي ابدي ميدهد؛ قدرت خدايي را به آنها وعده ميدهد و از آنها ميخواهد که در جايگاه خداوندشان بنشينند و مقولههاي عدالت و نظم و عقلانيّت را در دست بگيرند و بينيازي خود را از هر موجوديت فيزيکي يا متافيزيکي ديگر جز خودشان عملاً به نمايش بگذارند.
با اين وصف، گذار به دوزخ اجتنابناپذير مينمايد. جهان با تمام بيرحميها، جنايات و کشتارها و تخريبهايش در برابر ماست تا شايد به ما ثابت کند دوزخ موعود جهاني است که ساختهايم و هر روز در ساختنش بر همان روال هميشگي بيشتر و بيشتر اصرار داريم ...
براي مشـاهدهي ادامهي متـن، فايل ‹پيدياف› پيوست را دريافت نماييــد.